تاریخچه ساز ارگ (کیبورد)
سالهاست که ساز کیبورد در ایران در ارکسترهای پاپ و مجالس و جنگهای شادی و … به چشم می خورد و هنوز دید دوگانه ای نسبت به این ساز وجود دارد.
بسیاری از بزرگان موسیقی کشور، کیبورد را به عنوان یک ساز قبول ندارند و حتی در هنرستان و دانشکده های موسیقی ایران نیز رشته ای برای فراگیری این ساز وجود ندارد و اساتید موسیقی ایران عمدتاً معتقدند که برای نوازندگی کیبورد باید پیانو را فرا گرفت و سپس تکنیکهای پیانو را روی کیبورد پیاده کرد.
این دید ناشی از این است که کیبورد را سازی غیر مستقل و مشتق شده از پیانو می دانند و معتقدند که بهترین مسیر برای یادگیری نوازندگی کیبورد، همان یادگیری پیانو است.
باز این دیدگاه خیلی بهتر از دیدگاه عامیانه است که تصور می کنند کیبورد (به زعم آنان ارگ) همه چیز را خودش اجرا می کند و نوازنده فقطstop/stat می کند (چیزی شبیه کار Dj).بد نیست با نگاهی به تاریخچه کیبورد و شناسایی نسلهای این ساز، کمی بیشتر با آن آشنا شویم و علت این دیدگاه ها را بررسی کنیم.
میدانیم که ارگ (Organ) از مهمترین سازهای قرون وسطی (1000 – 1450) است که بسیاری از علوم مهم موسیقی مانند گام و فواصل تمپره، کنترپوان، بافت های هموفونیک و پولی فونیک و هارمونی و… بر روی این ساز و توسط نوازندگان این ساز شکل گرفت.
سخت ترین نت خوانی مربوط به ساز ارگ بوده که بر روی سه خط حامل (خط پایین برای پدالهای باس، خط وسط برای دست چپ و خط بالا برای دست راست) نوشته می شد.
وسعت این ساز چیزی در حدود 5/9 اکتاو (دو اکتاو بیشتر از پیانو های امروزی) بوده است.
از سال 1709 که پیانو توسط کریستوفری اختراع گردید، بسیاری از ارگ نوازان به نوازندگی پیانو پرداختند و تکنیکهای چند صد ساله ارگ را به پیانو منتقل نمودند. بسیاری از آثار یوهان سباستیان باخ (ارگ نواز و آهنگساز شهیر آلمانی) که امروزه با پیانو نواخته می شوند، برای ارگ (و حتی قبل از اختراع پیانو) نوشته شده بودند.
با اختراع ساز پیانو و ورود به دوره های کلاسیک و رمانتیک، پیانو شدیداً مورد توجه نوازندگان و آهنگسازان قرار گرفت و نقش ارگ که مهمترین ساز تا آن دوره بود کمرنگ شد و این روند تا سال 1934 که لارنس هاموند ارگ برقی خود به نامHammond organ را ارائه کرد، ادامه داشت.
در آن سالهااز طرفی نوازندگی پیانو به سبب تلاش بزرگانی مثل چرنی(1791 – 1857)، لیست (1811 –1886)، شوپن (1810 – 1849) و … به اوج خود رسیده بود و از طرفی موسیقی جاز از سال 1920 شروع به رشد کرده بود و ساز ارگ به خاطر قابلیتهای زیاد و قدرت مانور بالایش محبوبیتی در میان نوازندگان پیدا کرده بود.
از طرف دیگر تب استفاده از وسایل برقی در اروپا و آمریکا در حال گسترش بود و داشتن وسایل برقی را نشان مدرنیته و اشرافیت می دانستند. و همه این عوامل در محبوبیت و فراگیر شدن ارگهای برقی سهیم بودند.
از سال 1934 که ارگهای هاموند به بازار آمد گروههای موسیقی گاسپل (که موضوع اصلی آنها باورهای زندگی مذهبی مسیحیان بود) از این ساز استقبال کردند و جیمی اسمیت، نابغه موسیقی جاز که در ابتدا پیانیست بود این ساز را وارد موسیقی جاز کرد. این نسل اول ارگهای الکترونیکی بود که نوازندگان آن عمدتاً یا پیانیست بودند و یا همان ارگ نوزان مکتب قدیم بودهاند که به دلیل تنوع صدای ارگهای برقی و تهیه آسان آن به این ساز روی آورده بودند (ارگهای قدیمی بسیار بزرگ و پیچیده و غیرقابل حمل و گران بودند). نسل دوم ارگهای الکترونیکی که کیبورد نامیده میشوند امکانات بیشتری را در اختیار نوازنده قرار میدادند.
وجود صداهای مختلف، ریتمهای متنوع، آکوردها و همراهیهای اتوماتیک و امکان خلق صداهای جدید و غیرواقعی از جمله امکاناتی است که این کیبوردها در اختیار نوازنده قرار میداد و بنابراین نوازنده مجبور بود علاوه بر نوازندگی روی کلاویهها، طرز کار ساز و استفاده از آبشنهای مختلف را نیز بیاموزد.
در این دوره، نوازندگان به دلیل رویارویی با صداهای جدید و امکانات غیرقابل تصوری که ساز کیبورد به آنها ارائه میکرد، دچار نوعی شیفتگی شدند و به طرز افراطی از صداها و افکتهای غیرطبیعی در کارهایشان استفاده میکردند.
گاه همه هدفشان خلق صداهای جدید و عجیب بوده و سیتیسایزرها نیز این امکان را به آنها میدادند.گاه دیده میشد که در کنسرتها و اجراهای زنده، نوازنده کیبورد، قطعه را از پیش در حافظه دستگاه قرار میداد و در هنگام اجرا کار خاصی انجام نمیداد.
در حقیقت نوازندگان کیبورد نسل دوم بیشتر دچار نوعی تکنولوژیزدگی و سوءاستفاده از امکانات کیبورد و گاه عوام فریبی بودند. کافیست نگاهی به کلیپهای موسیقی چند دهه پیش بیندازیم و ببینیم که نوازندگان کیبورد چگونه با حرکات نمایشی قصد بزرگنمایی کار خود و گاه را دارند.
این نسل هرگز قدرت نوازندگی نسل قبلی خود را نداشته و دچار ابتذال و انحرافات زیادی شده است. اغلب اوقات سعی میکردند تا به وسیله کیبورد کاری کنند که در توان سازهای دیگر نباشد. گاه در استفاده از صدای یک ساز، از گستره صوتی آن خارج میشدند و یا تکنیکهایی که در توان اجرای آن ساز نبود را با آن اجرا میکردند و هر نوع بدعتگذاری را خلاقیت مینامیدند.
آنها بیشتر از اینکه روی تکنیک و نوازندگی خود کار کنند، روی کار با دستگاه و ترکیب صداها و افکتها و … کار می کردند.با پیشرفت تکنولوژی و علم صدابرداری و ورود سمبلها به عرضه موسیقی و تکراری شدن و فروکش کردن تب موسیقی الکترونیک خیالپردازانه و ظهورsample player ها که نسل بعدی سینتیسایزرها بودند نوازندگانی پا به عرصه گذاشتند که گویا از نوازندگی نسل قبل خود خسته و عاصی بودند.آنها برای استفاده بهتر از صداهای مختلف به مطالعه ارکستراسیون و سازشناسی پرداختند و بجای به استهزاء گرفتن سازهای دیگر، به گوش کردن دقیقتر آن سازها پرداختند. برای آنها، کیفیت اجرا و موزیکالیته از هرچیز دیگری مهمتر بود.
موارد مهمی که سالها بود که جدی گرفته نمیشد دوباره اهمیت پیدا کرد و کتابهایی برای بسط و گسترش تکنیکهای کیبورد تالیف گردید، نوازندگان نسل سوم با بهرهگیری از تکنیکهای جدّ خود (ارگ) و تکنولوژی جدید، شیوهای نو در نوازندگی را بنا نهادند و وابستگی خود را به پیانو قطع کردند (گرچه تکنیکهای پیانو از همان ابتدا از ارگ به عاریت گرفته شده بود).
امکانات بسیار زیاد دستگاه و صداهای بسیار طبیعی و کلاویههای حساس کیبوردهای جدید نوازنده را مجبور کرده است تا برای استفاده درست از آنها، علومی مثل سازشناسی ریتمشناسی، سبکشناسی، هارمونی و … را نیز در کنار نوازندگی روی کلاویهها، فرا بگیرد.مثلاً برای اجرای یک قطعه گیتار فلامنکو روی کیبورد، نوازنده باید با گیتار فلامنکو، تکنیکهای رایج آن، ریتمهای فلامنکو و … آشنا باشد و یا مثلاً برای نوازندگی بالابان (دودوک) باید علاوه بر آشنایی با این ساز بتواند از امکاناتی نظیر پدال دمپر، پیچ بند (pitch bend)، لایت بند (light bend)، حساسیت لمس کلاویه (tuch sensivity) و … به خوبی استفاده کند که این نیازمند داشتن گوشی قوی و حساس و دقت و توان اجرایی بالا می باشد.
به همین دلیل است که در اکثر ارکسترهای پاپ امروزی، نوازنده کیبورد، رهبر و یا سرپرست گروه است.
یک نوازنده نسل سوم کیبورد این قابلیت را دارد (باید داشته باشد) که اگر در یک ارکستر مثلاً نوازنده گیتار بیس مشکلی برایش پیش آمد و در اجرا حاضر نشد، (نوازنده کیبورد) نقش او را دقیقاً اجرا کند.
در کشورهایی که دید بازتری نسبت به موسیقی دارند، سالهاست که نوازندگی کیبورد را در رشته های خود جای داده و برای آن کتب و سرفصل های آموزشی تعیین نموده اند ( دانشگاه ها و آکادمی هایی مثلBerkeley ، Mel bay،Trinity و …).در ایران نیز موج جدیدی از نوازندگان نسل سوم کیبورد در حال شکل گیری است که شاید بتوان گفت بیشتر پیرو نوازندگان نسل اول (نوازندگان سبک جاز) هستند و البته راه زیادی برای رسیدن به استانداردهای نسل سوم ندارند چرا که ایران نسل دوم نوازندگی کیبورد را بهتر از هرکجای دیگر دنیا تجربه کرده است و می توان آینده خوبی را برای نوازندگی کیبورد در ایران پیشبینی کرد، البته این در حالی است که در ایران هنوز کیبورد و ارگ را یکی می دانند.
سلام.مطالب سایت عالیه.ممنون از شما.به امید توفیق روزافزون.